Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

کتاب‌هایی که در این سال‌ها از یرواند آبراهامیان ترجمه و منتشر شده، بازخورد بسیاری داشته است. بازخورد‌هایی که اکثرا به جنبه‌های مثبت کار اشاره داشته و از این منظر به ندرت پیش آمده که کتاب‌های آبراهامیان با رویکردی انتقادی مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. باید اعتراف کرد جای این کار در آثار تاریخی ما که دست بر قضا امکان نقد و تحلیل آن‌ها بر اساس معدود اسناد و منابع موجود وجود دارد، خالی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سال‌های گذشته، کتاب‌های تاریخی معتبری به کتاب‌فروشی‌ها راه یافته‌اند که در این زمینه به‌جز گفتگو با صاحبان آثار اتفاق دیگری رخ نداده است، مگر پاسخ برخی صاحب‌نظران به سخنان مطرح‌شده در گفتگو‌های صاحبان اثر با روزنامه‌ها، که این نوع مواجهات را نمی‌توان رویکرد انتقادی از نوع جدی آن قلمداد کرد.

کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» که قرار بود دو سال پیش به کتاب‌فروشی‌ها راه یابد، به تازگی منتشر شده است. این کتاب بر اساس انتشار یا افشای اسنادی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳ که در سال ۱۳۹۶ از سوی آمریکا منتشر شده، به نگارش درآمده است. البته پیش از این کتاب، دکتر فخرالدین عظیمی، استاد «دانشگاه کنه‌تیکت» آمریکا و نویسنده کتاب «تأملی در نگرش سیاسی مصدق»، در فاصله‌ای کوتاه از انتشار این اسناد، مقاله مفصلی درباره این اسناد در مجله «نگاه نو» نوشته است. بررسی تطبیقی بین کتاب «بحران نفت در ایران» نوشته یرواند آبراهامیان و مقاله «پرسه‌ای در نگارخانه تاریخ» نوشته فخرالدین عظیمی برای علاقه‌مندان به تاریخ خالی از لطف و فایده نخواهد بود. فخرالدین عظیمی در مقدمه مقاله خود به سیر انتشار اسناد از سوی آمریکایی‌ها اشاره کرده و نوشته است: «در شصت سالگی کودتای ۲۸ مرداد جستاری منتشر کردم که دربردارنده نکته‌های اصلی دریافت‌ها و دانسته‌هایم درباره آن رویداد تا آن هنگام بود. در آن نوشته از اسنادی که تا آن زمان دیده بودم - از جمله آنچه در سال ۲۰۰۰ منتشر شد - بهره بردم. دیگر چندان امیدوار نبودم که اسناد مهمی در این زمینه در دسترس قرار گیرد. سال‌ها سخن از این بود که بخش‌های زیادی از سند‌های آمریکایی مربوط به کودتا، در سال ۱۹۶۲ نابود شده است. اما در سال ۲۰۱۴ اسناد بیشتری در دسترس قرار گرفت، و در خرداد امسال (۱۳۹۶/۲۰۱۷) نیز اسناد مهم و کامل‌تری منتشر شد. این اسناد گامی در تکمیل جلد دهم اسناد وزارت امور خارجه آمریکا درباره امور ایران در سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و همان سال‌ها را در برمی‌گیرد. مجموعه هزار صفحه‌ای تازه گزیده‌ای از اسناد سری گوناگون دستگاه‌های سیاسی، دیپلماتیک و اطلاعاتی موجود مرتبط با آن سال‌ها است و اهمیت آن در این است که سند‌های دست‌اول فراوانی از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی. آی. ای) در آن گنجانیده شده که جزئیات تازه‌ای درباره زمینه و چندوچون کودتا به دست می‌دهد. این اسناد دریافتِ کلی پژوهشگرانی را که در بایگانی‌ها، و سند‌های پیشین آمریکا و بریتانیا، کاوش کرده‌اند، استوارتر می‌کند و جزئیات فراوانی را، به ویژه درباره نقش و تلاش‌های سیا، روشن می‌سازد. به تصریح خود این اسناد، بسیاری از بخش‌های حساس این سند‌ها و نام‌ها و جزئیات افراد و عملیات، همچنان پوشیده مانده است. بارها، به ویژه در گزارش‌های اطلاعاتی و عملیاتی، اشاره شده است که این بخش‌ها، صفحه‌ها، سطرها، جمله‌ها یا نام‌ها از طبقه‌بندی خارج نشده است. این برای پژوهشگران تاریخِ آن روزگار دل‌آزار و دلسردکننده است، ولی همین اندازه هم که منتشر شده، در کنار اسناد دیگری که به آن‌ها اشاره شد، روشنگر بسیاری از نکته‌ها است». یرواند آبراهامیان را بیش از همه با کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌شناسند، کتابی که پس از انتشارش مورد توجه تاریخ‌نگاران و علاقه‌مندان به تاریخ قرار گرفت و نویسنده‌اش را به چهره شناخته‌شده‌ای در میان ایرانیان بدل کرد. آبراهامیان، تاریخ‌نگاری روشمند است و به‌ندرت علائق سیاسی او در آثارش دیده می‌شود. اگرچه روایت‌های او از تاریخ به لحاظ علمی قابل اعتنا و اعتبار است، اما از جذابیت‌های ویژه‌ای در روایت برخوردار است که خواننده ایرانی را به خواندن آثارش ترغیب می‌کند. آبراهامیان با اینکه یک شخصیت طراز اول دانشگاهی است، اما بارزترین ویژگی‌اش تواضع او است، تواضعی توأم با مهربانی، همان خصیصه‌ای که در فضای آثارش نیز به‌وضوح دیده می‌شود. به مناسبت ترجمه کتابِ «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» نوشته یرواند آبراهامیان با این پژوهشگر و تاریخ‌نگار مطرح، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که ترجمه آن را سامان صفرزائی به عهده داشته است.

به نظر شما چرا وقایع ملی شدن صنعت نفت، دولت دکتر محمد مصدق و ماجرای کودتای ۲۸ مرداد با اینکه بسیار درباره آن گفته و نوشته شده است، هنوز در تاریخ سیاسی ما جذابیت دارد؟

بنابر دو دلیل دولت مصدق، به‌ویژه ماجرای کودتا، کماکان توجه بسیاری به خود جلب می‌کند. اول اینکه کودتا اثر عمیقی بر تاریخ ایران و همچنین تاریخ روابط ایران و ایالات‌متحده داشته است. دلیل دوم آنکه روایت‌های رسمی از کودتا، هم در ایالات‌متحده و هم در ایران، مدعی بودند که اصلاً کودتایی در کار نبوده و آنچه رخ داده «قیام مردم شاه‌دوست» علیه مصدق بوده است. این دست «تاریخ‌نگاری‌های» رسمی چنان از واقعیت به دور بودند که تاریخ‌نگاران چاره‌ای نداشتند جز آنکه به واسطه تجزیه و تحلیل صادقانه‌تری با وقایع رویارو شوند - خاصه زمانی که منابع موثقی در دسترس قرار می‌گیرد. هرچه نباشد، کارکرد اصلی تاریخ‌نگاران یافتن حقیقت درباره گذشته و به چالش کشیدن روایت نادرست است، به ویژه زمانی که بر این روایت‌ها مهر رسمی نقش بسته است.

در بیشتر آثار تاریخی که تاکنون منتشر شده است، بریتانیا بیشتر از آمریکا متهم به کودتا است و تاریخ‌نگاران به آمریکا نقش خیرخواه فریب‌خورده داده‌اند. اما در کتاب «بحران نفت در ایران» روی دیگر چهره آمریکا آشکار می‌شود. این نوع برداشت در سیاست داخلی ما چه اثراتی داشته است؟

در طول بحران نفتی مابین سال‌های ۱۹۵۳-۱۹۵۱ در ایران این انگاره غلط وجود داشت که بریتانیا و ایالات‌متحده رقبای سرسختی هستند و تهدید اصلی علیه کشور از جانب بریتانیا است. اگرچه اسناد، چه اسناد بریتانیا و چه اسناد ایالات‌متحده، نشان می‌دهد با وجود آنکه دیپلمات‌های بریتانیا گهگاه در باب قدرت در حال گسترشِ ایالات‌متحده در جهان ابراز نارضایتی می‌کردند، اما به‌قدر کافی واقع‌گرا بودند تا به این واقعیت پی ببرند که نفوذ خودشان بر بنیان اتحاد قدرتمند با ایالات‌متحده استوار است و آن‌ها اینک شریک کوچک‌تر به‌حساب می‌آیند. این واقعیت در جریان جنگ جهانی دوم آشکار شده بود و در اواخر دهه ۱۹۴۰، زمانی که امپراتوری روبه‌زوالِ بریتانیا ناچار دروازه‌های خود را به روی تجارت به آمریکا گشود، آشکارتر هم شد. احتمالاً مصدق این دیدگاه را در سر داشت که منافع آمریکا با منافع بریتانیا متفاوت است. اما احتمالاً این هم تحلیل درستی است که او در دو ماه پایانی دولتش به این نتیجه رسیده بود که نمی‌تواند به اختلافات بریتانیا و ایالات‌متحده تکیه کند و به دنبال یک سیاست خارجی بی‌طرف‌تر بود.

در این کتاب به نظر می‌رسد که پررنگ‌ساختنِ نقش حزب توده برای انجام کودتا از سوی سیا برنامه‌ریزی‌شده است؛ انگار نوعی توده‌هراسی برای رؤسای‌جمهور آمریکا و توجیه اجتناب‌ناپذیر بودن کودتا. همین طرز تفکر را برخی تاریخ‌نگاران داخلی خواسته یا ناخواسته ادامه دادند. به نظر شما این نگاه در مورد حزب توده چقدر می‌تواند درست باشد؟

کل ماجرای حزب توده در کودتا همان چیزی است که انگلیسی‌ها به آن «شاه‌ماهی قرمز» می‌گویند (منظور ردگم‌کنی و پی نخود سیاه فرستادن است) - انحراف آسان از مسئله اصلی. مسئله اصلی بحران این بود که چه کسی کنترل صنعت نفت ایران را در دست می‌گیرد، اما سیاستمداران غربی و همچنین تاریخ‌نگاران جریان اصلی، تمایلی ندارند اذعان کنند که عوامل اقتصادی نقش مهمی در سیاست خارجی کشورهایشان داشته است. دیپلمات‌های آمریکایی اعلام می‌کنند سایر کشور‌ها ممکن است به دنبال منافع اقتصادی باشند، اما منکر آن هستند که خودشان دنبال چنین منافعی هستند. اگر برادران دالس می‌خواستند مادربزرگ خود را زیر اتوبوس بیندازند هم استدلالشان این بود که این کار برای نجات ملت (آمریکا) از «خطر سرخ» ضرورت دارد. از این‌رو مقامات واشنگتن و لندن مدعی بودند که می‌خواهند ایران را از کمونیسم نجات دهند، هرچند که گزارش‌های خودشان از تهران، ازجمله گزارش‌های سی‌آی‌اِی، حاکی از آن است که هیچ تهدید جدی از جانب حزب توده در کار نبوده است. سیاستمداران در ایران نیز با خیال راحت از توده به عنوان «شاه‌ماهی قرمز» استفاده می‌کردند. آن‌ها می‌خواستند مصدق را در دیگر موضوعات تضعیف کنند - سکولاریسم، حقوق زنان، اصلاحات انتخاباتی، انتصاب وزیران-، اما به‌جای آن دولت را به خاطر تحمل حزب توده مقصر جلوه می‌دادند. حقیقت این است که فارغ از اینکه دولت چه سیاستی در قبال توده اتخاذ می‌کرد، کودتا عملیاتی می‌شد.

به نظر شما آیا محمد مصدق برداشت درستی از سیاست‌های جهانی و روابط کشور‌ها با یکدیگر داشت؟

مصدق حتی پیش از ابداع اصطلاحاتی همچون جهان سوم، جنبش عدم متعهدها، و کشور‌های تازه استقلال‌یافته، در قامت یکی از نخستین رهبران ملی ظاهر شد که حامی چنین سیاست‌هایی بود. او اصطلاح «تعادل منفی» را به کار می‌برد - به معنای عدم رجحان سیاسی، اقتصادی و نظامی به یک طرف. اگر دولت او جان سالم به درمی‌برد او یک چنین سیاست خارجی در پیش می‌گرفت.

دولت بریتانیا باور داشت با پذیرش ملی شدن نفت، منافع بریتانیا در خاورمیانه و دیگر کشور‌ها به خطر خواهد افتاد. انقلاب ایران نیز ثابت کرد که ایران به نوعی وجدان بیدار خاورمیانه است. شما تا چه حد به این تعبیر باور دارید؟

در یک تحلیلِ نهایی کارزارِ ایران برای ملی‌سازی صنعت نفت یک شکست بود. در واقع صنعت نفت در جریان موافقت‌نامه کنسرسیوم ۱۹۵۴ غیرملی (خصوصی‌سازی مجدد) شد و تا زمان پایان این امتیاز در سال ۱۹۷۸ که برحسب تصادف همزمان با انقلاب شد، ادامه پیدا کرد. شاه در اوپک طوری خودنمایی می‌کرد که گویی او اداره‌کننده صنعت نفت است، اما در واقع شرکت ملی نفت ایران فقط یک شرکت روی کاغذ بود و کنترل واقعی صنایع نفت ایران در اختیار شرکت‌های غربی بود. دولت‌های غربی تا دهه‌ها پس از کودتا از الگوی ایران برای ارعاب کشور‌هایی استفاده می‌کردند که وسوسه ملی شدن نفت در سر داشتند. مجموعه ملی‌سازی‌هایی که در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ به وقوع پیوست، دخل چندانی به مسائل ایران در سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ نداشت، بلکه بسیار مرتبط با سیاست‌های داخلی در کشور‌های عربی، جنگ اعراب و اسرائیل و در نتیجه تحریم نفت و بازار بین‌المللی نفت بود. تا سال ۱۹۷۳ تقریباً تمام کشور‌های خاورمیانه - از قضا به‌جز استثنای قابل توجه ایران - دارای صنعت نفت ملی بودند. همچنین باید به خاطر داشته باشیم زمانی که در سال ۱۹۷۹ انقلاب در ایران به پیروزی رسید، این انتظار عمومی، هم بیم و هم امید، وجود داشت که انقلاب ایران همچون شعله آتش در تمان جهان، جهان اسلام جای خود، پخش خواهد شد. انتظار می‌رفت که همچون انقلاب ۱۹۱۷ به یک انقلاب بین‌المللی بدل شود. هرچند انقلاب ۱۹۷۹ جرقه انقلاب‌های کمی را زد. سال‌ها بعد زمانی که قیام عرب‌ها آغاز شد انعکاس خفیفی از انقلاب ایران داشتند. دلایل را باید در درون هر کشور جست چراکه هر یک تاریخ خود را دارند.

تاریخ‌نگاران همواره تأکید می‌کنند که تعطیلی مجلس هفدهم اشتباه مصدق بوده است، اما در کتاب «بحران نفت در ایران» خواننده درمی‌یابد تعطیلی مجلس اجتناب‌ناپذیر بوده است؟ آیا این برداشت درست است؟

استراتژی دولت ترومن که از طریق هندرسون، سفیر آمریکا در تهران، اجرا می‌شد کنار گذاشتنِ مصدق از طریق مجلس بود، چراکه در آن زمان شاه با کودتا مخالف بود و اصرار داشت که جایگزینی مصدق می‌بایست با ابزار سیاسی انجام شود. زمانی که با وقوع جریانات سی تیر و شکست قوام این استراتژی ناکام ماند، استراتژی ایالات‌متحده و بریتانیا به این سمت رفت که مجلس را مانعی بر سر راه دولت قرار دهد تا آن را از نفس بیندازد و همزمان برای کودتا برنامه‌ریزی شود. نمی‌دانم افراد وقتی از انحلال مجلس حرف می‌زنند منظورشان از «اشتباه» چیست. منظورشان این است اگر مجلس تعطیل نمی‌شد کودتا رخ نمی‌داد؟ طرح کودتا پیش از تعطیلی مجلس تهیه شده بود. آیا منظورشان این است که مصدق هنجار دموکراتیک را زیر پا می‌گذاشت؟ اما آخر اکثر قانون اساسی‌ها به دولت‌ها اجازه رفراندوم و انحلال زودهنگام مجلس را تا زمان انتخابات جدید می‌دهد. البته، آن‌هایی که بیش از همه به مفهوم رفراندوم اعتراض می‌کردند، در سال‌های بعدی هر موقع امکانش بود به رفراندوم متوسل می‌شدند.

اثرات سیاسی و اجتماعیِ پساکودتای ۲۸ مرداد و آسیب‌هایی را که به ذهن و زبان ایرانیان زده است، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هر کشوری دارای تعدادی «رویداد تعیین‌کننده» بوده است که به فرهنگ، ادراک و تاریخ آتی آن کشور سروشکل می‌بخشد. برای ایران، رویداد سال ۱۹۵۳، همچون رویداد سال ۱۹۰۵ و ۱۹۷۹، رویدادی برجسته از این نوع بود. رویداد سال ۱۹۵۳، نه تنها حکومت مردمی را سرنگون کرد بلکه همچنین مشروعیت شاه و حتی مشروعیت مشروطه را از بین برد و بحران مشروعیت عمیقی به بار آورد که این بحران مشروعیت در ایران سال‌ها بعد توسط شخصیت «کاریزماتیکِ» امام پر شد. به بیان دیگر، رویداد ۱۹۵۳ راه را برای رویداد ۱۹۷۹ هموار کرد. علاوه بر این، کودتا سبک و سیاقی پارانویید (توهم توطئه) را که در قرن قبل از آن رایج بود، تقویت کرد. این سبک پارانویید بازیگران اصلی سیاست در صحنه ایران را صرفاً عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی می‌دید که توسط قدرت‌های خارجی به حرکت درمی‌آیند و کنترل می‌شوند. مشکل این سبک این است که تمام موقعیت‌ها را منطبق بر چنین ادراکی تشخیص می‌دهد، حال آنکه هر ماجرایی و هر دوره تاریخی باید به‌صورت جداگانه و مجزا مورد مطالعه قرار گیرد. سیاست واقع‌گرایانه می‌بایست مبتنی بر واقعیت موجود باشد و نه ادراکاتی که برگرفته از گذشته است. هنوز عده‌ای این تصور نادرست را دارند که از آنجا که ایالات‌متحده و بریتانیا قادر به انجام کودتای ۱۹۵۳ بودند، می‌توانستند در سال ۱۹۸۰-۱۹۷۹ و چه بسا همین امروز و در آینده هم چنین کنند. گذشته بر زمان حال سنگینی می‌کند، اما زمان حال باید مراقب باشد قربانیِ گذشته نشود. زمان حال باید از سیاستمدارانی که به جعبه ابزار تاریخ متوسل می‌شوند بر حذر باشد.

منبع: روزنامه شرق/ ۲۷ دی ۱۴۰۱

منبع: شرق

منبع: آفتاب

کلیدواژه: یرواند آبراهامیان کودتای ۲۸ مرداد مصدق بحران نفت در ایران یرواند آبراهامیان کودتای ۲۸ مرداد ایالات متحده تاریخ نگاران منتشر شده صنعت نفت منتشر شد حزب توده کشور ها سند ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۸۷۵۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از وطنم ایران تا شب‌نورد؛ با تارِ لطفی + فیلم

محمدرضا لطفی، نوازنده چیره دست و صاحب سبک سازهای ایرانی، آهنگساز برجسته معاصر، موسیقیدان و ردیف‌دان بزرگ ایران است.

او علاوه بر خلق آثار خاطره‌انگیز و با شکوهی مثل « ایران ای سرای امید» و «کاروان شهید» یک معلم جریان‌ساز بود. 

مجله هنری بوم به مناسبت روز معلم، علاوه بر هنر این هنرمند بزرگ به وجه معلمی این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداخت. 

سجاد مهربانی، خواننده موسیقی ایرانی و یکی از شاگردان استاد لطفی که مدیر داخلی مکتب‌خانه این استاد نامدار کشور بوده است به بخشی از خاطراتی پرداخت که به گفته او، خود استاد لطفی به بیان این خاطرات پرداخته‌اند‌: استاد محمد رضا لطفی می‌گفتند از نونهالی تا نوجوانی ساز نی‌لبک می‌نواختند و در خانواده کاملاً مذهبی و معتقدی در شهر گرگان زندگی کردند و مادرشان اصالتاً ترکمن و معلم قرآن بودند و پدرشان در کار کشاورزی و زراعت فعالیت می‌کردند و در عین حال، تاجر و تعزیه خوان و اصالتاً اهل خلخال بودند و بعدها، به شهر گرگان کوچ کردند و تنها کسی که در میان برادرانشان، اسم اصلی و شناسنامه‌ای اش یکی بود استاد محمدرضا لطفی بودند.

بنده به نقل از خود استاد می‌گویم و صرفاً یک راوی هستم و امکان دارد فردی چیز دیگری بیان کند. اما مطلبی که ایشان برای بنده عنوان کردند این طور بود: استاد محمدرضا لطفی گفتند زمانی که مادرشان، ایشان را باردار بوده‌اند و ۷-۶ ماهگی ایشان بوده و به نوعی، مشخص شده است که فرزندشان پسر هستند( البته با وجود این که در آن زمان، تکنولوژی به این صورت نبوده است) و به هر روی متوجه جنسیت فرزند خود می‌شوند. با توجه به این که اهل صحرای ترکمن بودند به دیدن یکی از بستگان خود می‌روند و موقع برگشت، پیاده برمی‌گردند. در آن‌جا یک شتر نر به محض دیدن مادر استاد که باردار بوده‌اند حالت رم کردن پیدا می‌کند و ایشان را دنبال کرده و مادر استاد لطفی با زحمت فراوان از جلوی شتر فرار می‌کنند و پشت یک تپه گونه‌ای پنهان می‌شوند و در آن لحظه نذر می‌کنند و می گویند که یا امام رضا (ع) اگر از این مهلکه خارج شوم و فرزندم سالم به دنیا بیاید اسمش را رضا می‌گذارم و وقتی به خانه برمی‌گردند و داستان را برای همسرشان؛ زنده یاد فرج الله لطفی نقل می‌کنند پدر استاد لطفی می‌گویند کار خوبی است و اسمش را محمدرضا بگذاریم. چون گویا پدرشان ارادت به حضرت محمد(ص) داشتند و همین موضوع باعث می‌شود که اسم استاد، محمدرضا لطفی ثبت شود. 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

سجاد مهربانی با اشاره به ویژگی معلمی استاد محمدرضا لطفی گفت: هر لحظه‌ای و در هر جایی می‌توانم شهادت دهم که استاد محمدرضا لطفی تا چند ساعت قبل از فوت خود روی تخت بیمارستان به بنده و یک دوست دیگر که همشهری ایشان است و در شهر گرگان زندگی می‌کند در حال آموزش بودند و اگر تار و سه تار و سبک و سیاق خیلی از اساتید دیگر زنده است  مرهون زحمات ایشان است. 

این خواننده موسیقی ایرانی افزود: استاد محمدرضا لطفی، برنامه‌ای در رادیو با عنوان شناخت و تاریخ موسیقی داشتند که در این برنامه‌ها به تفصیل توضیح می‌دادند و ساز می‌زدند و سبک و سیاق استاد جلیل شهناز، استاد علی اکبر خان شهنازی و استاد فرهنگ شریف را آموزش می‌دادند.

استاد مهدی کلهر، تحصیلکرده معماری و نقاشی و از مدیران هنری تأثیرگذار دوران معاصر و از دوستان نزدیک استاد محمدرضا لطفی درمورد ایشان گفت: لطفی فارغ از این که پدرش هنرمند بوده در خانه‌ای بزرگ شده است که پدر و مادرش آموزش و پرورشی بودند و مادرش معلم قرآن بود و بنده تا آخرین لحظه،  نسبتی که لطفی با مادرش و قرآن و خدا و پیامبر (ص) داشت را شهادت می‌دهم. 

استاد مهدی کلهر به نقل از استاد محمدرضا لطفی گفت: در آمریکا بوده که یک بار می‌خواسته است خودش را تنظیم کند و در خاطراتش هم، گفته است: در یک شب بارانی برای چهله نشینی به جنگلی رفتم و اذان گفتم و منِ ماتریالیست، موحد شدم. 

همان‌طور که می‌دانید استاد لطفی در همه کنسرت‌هایش، با صدای خودش اول الله مدد می‌خواند و از خداوند متعال کمک می خواست. 

این مدیر هنری درمورد تعریف واژه استاد ادامه داد: استاد یعنی کسی که در هر رشته‌ای فعالیت می‌کند، بتواند رشته هنری، علمی و مهارتی خود را یک گام به سمت کمال نزدیک کند و محمدرضا لطفی، یکی از باسوادترین اساتیدی بود که به تاریخ اهمیت می‌داد و تاریخ را خوب می‌شناخت و تعریف درستی از دستگاه‌های موسیقی ایران ارائه  می داد و ریشه‌های آن‌ها را می‌شناخت.

استاد مهدی کلهر با ذکر خاطره‌ای یادآور شد: یک روز استاد جلیل شهناز با لهجه اصفهانی درمورد تار لطفی این‌طور نظر دادند که آقای لطفی، تار را ادب می‌کند که این یک تعریف شیرین اصفهانی و کاملاً درست است. 

این مدیر هنری افزود: به نظر بنده، لطفی فردی بود که سواد زیادی در تاریخ داشت و صادق و شجاع بود و اصلاً منافق نبود و اگرچه گرین کارت خود را گرفت ولی بعد، آن را کنار گذاشت و این نکته بسیار مهمی است. یعنی آن‌قدر در آمریکا صبر کرد و گرین کارت را گرفت. اما وقتی به ایران آمد، آن را کنار گذاشت؛ بنابراین تمام آثار لطفی چه نواخت‌هایش به عنوان نوازنده و چه آهنگ‌هایش قابل تحسین و تمجید هستند ولی از همه مهم‌تر، به نظرم آن‌ها  قابل تعلیم هستند. 

محمد معتمدی، شناخته شده‌ترین خواننده‌ای است که در محضر استاد محمدرضا لطفی شاگردی کرده و در ۴ آلبوم برجسته، ساز استاد را همراهی کرده است.

این هنرمند گفت: یکی از اتفاق‌های بسیار تأمل‌برانگیز و جالب درمورد فوت استاد محمدرضا لطفی، روز وفات ایشان بود که مصادف با روز معلم شد و بنده هر سال، وقتی به روز معلم نزدیک می‌شویم به یاد تاریخ فوت ایشان می‌افتم. به دلیل این که استاد لطفی به معنای واقعی کلمه معلم و عاشق یاد دادن بودند و علاقه داشتند آن‌چه که می‌دانستند را به نسل‌های بعد و دیگران منتقل کنند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

 

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی

دیگر خبرها

  • تاریخ روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر ۱۴۰۳ + پیام و متن تبریک
  • اجرای پویش ملی اهدای اسناد و منابع کهن
  • سازمان اسناد ملی ایران به کتابخانه‌های آذربایجان‌غربی کتاب هدیه کرد
  • ملک الشعراء حکیم شفایی، ادیب و پزشک نام‌آور اصفهانی
  • نویسنده گزارش جعلی بی‌بی‌سی چه کسی است؟ /دست به دست شدن یک سوژه میان منافقین، موساد و انگلیسی‌ها
  • نشست «سندپژوهی و سندشناسی» در کتابخانه ملی برگزار می‌شود
  • درخواست مقام سابق امنیتی اسرائیل برای انحلال کنست
  • تهران قدیم | طولانی‌ترین خیابان تهران ۶۹ سال قبل این شکلی بود
  • از وطنم ایران تا شب‌نورد؛ با تارِ لطفی + فیلم
  • شبکه خبر ۲ صدا و سیما هک شد یا اشتباه فنی بود؟